دروازه

By مریم عرشی

ژوئیه 4, 2010

Category: Uncategorized

16 Comments »


اي رهنورد خسته چه نالي ز سرنوشت
ديگر ترا به منزل راحت رسانده است

دروازه طلايي آن را نگاه كن

تا شهر مرگ راه درازي نمانده است

محل : هتل باری – ارومیه

16 Responses to “دروازه”

  1. چه عنوان خوبی 🙂 مثل همیشه در کنار این عکس زیبا و نوشته ای که چشم نواز و روح بخش است… بسیار زیباست.

  2. سلام
    پرسپكتيو قشنگي شده. مرسي

  3. زیباست. عکسهات رو که می‌بینم به فکر فرو می‌رم.


  4. همیشه وقتی اسم دروازه رو میشنوم برام یه سئوال پیش میاد
    دروازه ای از کجا به کجا ؟
    گاهی فکر میکنم یه دروازه نمادی از یک قرارداده . فصلی برای پایان و لحضه ای برای شروع.


    اگر اشتباه نکنم اینجا ارومیه هست … !

    .. اا ببخشید الان دیدم که نوشتید ارومیه . از منطقه باری عکسهای جالبی گرفتم.

  5. عکسهاتو دوست دارم . .

  6. Wonderful perspective effect, it’s really beautiful

  7. خب بالاخره فراغتی دست داد تا بعد از چندی دوباره گذارمان به صندوقچهء جدید شما بیفتد و حظی ببریم.
    عکس معناداری است این، همانطور که آرش عزیز هم به خوبی اشاره کرده، به ظرافت مفهوم دروازه را منتقل می‌کند. دروازه‌ای تنها، حتی بدون سازه و ساختمانی که به آن متصل باشد پایان یک فضا و آغاز فضایی دیگر را القاء می‌کند.
    و صد البته زاویهء قرارگیری که انتخاب کرده‌ای و کادری که بسته‌ای این مفهوم را از این دروازه کشف کرده است.
    ممنونم از به اشتراک گذاشتن این معنا با ما.

    • آرش عزیز بسیار بسیار ممنون از وقتی که گذاشتی و این همه عکس رو دیدی و نظراتت رو بدون رودربایستی درمورد هر عکس گفتی:) بسیار بسیار از حضورت و تکت تک نظراتت خوشحال شدم و استفاده کردم.

  8. The tones, composition and colors are just fabulous….a great mood capture!!!

بیان دیدگاه